جدول جو
جدول جو

معنی بالا بود - جستجوی لغت در جدول جو

بالا بود
بهره ی پول، اضافه بر قیمت، اضافه بر آن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بادا باد
تصویر بادا باد
در مقام اهمال، بی علاقگی و سهل انگاری نسبت به چیزی یا امری گفته می شود، هرچه می شود بشود، هرچه باداباد
فرهنگ فارسی عمید
دهی است از دهستان قیلاب بخش اندیمشک شهرستان دزفول که در 38 هزارگزی شمال خاوری اندیمشک و 637 هزارگزی تهران نزدیک ایستگاه راه آهن (بهمین نام) واقع است، ناحیه ایست کوهستانی و گرمسیر و دارای 400 تن سکنه، آب آنجا بوسیلۀ موتور راه آهن تأمین میشود، محصول عمده آن غلات و شغل مردمش زراعت و کارگری و صنایع دستی زنان قالی بافی است، ساکنین آن از طایفۀ لر هستند، این آبادی معروف به گرماسیر نیز می باشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
نام یکی از ایستگاههای راه آهن تهران به اهواز، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(مُ عارْ رَ)
بربردن. راندن از پائین بجایگاه برین. حمل کردن از زیر به زبر. متصاعد ساختن. برتر قرار دادن.
- بالا بردن ساختمان، برآوردن آن. بمرحلۀ پوشش رساندن بنا.
لغت نامه دهخدا
(بُ)
از آبادیهای بارفروش. رابینو گوید: بلوکات بارفروش بقرارذیل است: بلده، بالابلوک، بالاتجن، بندپی، بیشه،... (از ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 74 و 157)
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش دهدز شهرستان اهواز که در 30 هزارگزی جنوب باختری دهدز برکنار راه مالرو جرخاله به قلعه تل واقع است، ناحیه ایست کوهستانی و دارای آب و هوای معتدل و 160 تن سکنۀ لری و بختیاری، آب آنجا از چشمه و قنات تأمین میشود، محصول عمده آن غلات و لبنیات و صیفی و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان گیوه چینی وراهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
نام جلگه ایست که شهر فسا در آن افتاده است، (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بالا پوش
تصویر بالا پوش
روپوش، آنچه بر روی چیزی افکنند تا پوشیده ماند
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه قدش دراز باشد بلند قد بلند قامت مقابل کوتاه قد. دراز قامت، بلند قامت، کشیده قد، بلند اندام، بلند بالا
فرهنگ لغت هوشیار
مازاد
فرهنگ واژه مترادف متضاد
افزایش دادن، افزودن، اضافه کردن، زیاد کردن
متضاد: کاهش دادن، پایین آوردن، بالا رفتن، ترقی دادن، رفعت بخشیدن، بزرگ کردن، بزرگ جلوه دادن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از بالا بردن
تصویر بالا بردن
يرفع
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بالا بردن
تصویر بالا بردن
Top, Airlift, Elevate, Raise, Up
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بالا بردن
تصویر بالا بردن
transporter par avion, élever, lever, monter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
سمت بالا
فرهنگ گویش مازندرانی
بیش از، بیشتر از بیشتر
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی از دهستان گلیجان قشلاقی تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از بالا بردن
تصویر بالا بردن
luchtvracht, verhogen, tillen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بالا بردن
تصویر بالا بردن
ایئر لفٹ کرنا , بلند کرنا , اٹھانا , اوپر اٹھانا , اوپر کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بالا بردن
تصویر بالا بردن
воздушный мост , поднимать , поднять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بالا بردن
تصویر بالا بردن
mit Luft transportieren, erhöhen, heben
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بالا بردن
تصویر بالا بردن
транспортувати , піднімати , піднімати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بالا بردن
تصویر بالا بردن
transportować, podnosić, podnieść
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بالا بردن
تصویر بالا بردن
空运 , 提升 , 向上
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بالا بردن
تصویر بالا بردن
transportar por avião, elevar, levantar, subir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بالا بردن
تصویر بالا بردن
trasportare per aereo, elevare, sollevare, alzare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بالا بردن
تصویر بالا بردن
এয়ারলিফট করা , উন্নীত করা , তোলা , উপরে তোলা , উপরে তোলা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بالا بردن
تصویر بالا بردن
transportar por aire, elevar, levantar, subir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بالا بردن
تصویر بالا بردن
kubeba angani, kuinua
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بالا بردن
تصویر بالا بردن
hava yoluyla taşımak, yükseltmek, kaldırmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بالا بردن
تصویر بالا بردن
공중 수송하다 , 올리다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بالا بردن
تصویر بالا بردن
エアリフトする , 上げる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بالا بردن
تصویر بالا بردن
להטיס , להרים
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بالا بردن
تصویر بالا بردن
एयरलिफ्ट करना , ऊंचा करना , उठाना , ऊंचा करना , ऊपर करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بالا بردن
تصویر بالا بردن
mengangkut melalui udara, meningkatkan, mengangkat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بالا بردن
تصویر بالا بردن
ลำเลียงทางอากาศ , ยกระดับ , ยก , ยก , ยกระดับ
دیکشنری فارسی به تایلندی